پس از سفر هیأت طالبان به تهران، اکنون گزارش های به نشر رسیده که احتمالن احمد مسعود رهبر جبهه ی مقاومت دوم با وزیر خارجهی طالبان در تهران دیداری داشته باشد، باورها بر این است که این نشست از سوی سپاه پاسداران ایران مدیریت خواهد شد و قرار است سپاه در میان طالبان و جبهه ی مقاومت منحیث میانجی عمل کند، موردی که انتقاد های را نیز به همراه داشته و باورها بر این است که طالبان در تلاش سبوتاژ تحرکات جبهه ی مقاومت در بهار آینده است.
در تازه ترین مورد، نجیب بارور یکی از شاعران برجسته ی زبان فارسی که اکنون در ایران زنده گی میکند در صفحه ی فیسبوک خود از این تلاش ها انتقاد کرده و تأکید ورزیده است که در صورت دیدار رهبر جبهه ی مقاومت با سرپرست وزارت خارجه ی حکومت موقت طالبان در تهران ممکن اثراتی بر احساسات آزادی خواهانه ی نیروهای جبهه ی مقاومت داشته باشد؛ آقای بارور تأکید ورزیده است که هرگاه این چنین نشستی میان رهبری جبهه ی مقاومت و طالبان صورت گیرد، وضعیت نگران کننده خواهد بود.
آقای بارور نگاشته است: “تصمیمهای سیاسی (مقاومت دوم) در یک حلقهی محدود و گاهی حتی خانوادگی گرفته میشود. مقاومتی که امروز روایتدار مخالفت با تروریسم است، در یک پراکندگی محض به سر میبرد. نوشتن این کلمات صلاح نیست، اما چرا مینویسم؟ نخست اینکه سیاستِ استخباراتی، سیاست تالبانیسم است. مقاومت هیچگاه در طول تاریخ مبارزاتیاش، سیاست استخباراتی نداشته است. مقاومت امروز جز با چند (دزد سر گردنه) با هیچکس دیگری در مسائل مهم مشورت نمیکند. مقاومتی که با صداهای رنگارنگ اجتماعی ضدتالبان شکل گرفته است، نیازمند یک رفتار عقلانی-سیاسی است که که بتواند خواستهای جناحهای گوناگون سیاسی را محوریت ببخشد. نزاع ما با تالبان، نزاع گروهی، قومی و زبانی نیست؛ ما با تالبان بر سر یک کشور مشکل داریم.”
در نوشته ی آقای بارور همچنان آمده است: “دیدار با وزیرخارجهی تالبان -که به لحاظ اتوریته سیاسی جزو شخصیتهای دست سوم تالبان است- تحت هیچ شرایطی با نمایندهی اول مقاومت، پسندیده و خردمندانه نیست. تالبان با این ادبیات، تلاش خواهند کرد که مطالبات مقاومت را، تقلیل بدهند به یک مخالفت گروه سیاسی. مقاومت شعار همهی غیرتالبان است، اما اگر این مقاومت بدون درنظرداشت رای اکثر اعضا، دست به چنین کارهای سبکمایهی سیاسی بزند، در قدمهی نخست چهرههای مفهومی و با ماهیت خویش را از دست میدهد. پیام صریح نسل من، همانگونه که برای کرزی، غنی، عبدالله و تالبانیسم روشن است، برای احمدمسعود -که حمایتش کردهایم- نیز واضح است: بهترین جلسه با تالبان، جلسهییست که در بلندیهای هندوکش برگزار شود، و بهترین زبان مذاکره با تالبان زبانیست که با میلهی تفنگ در بلندیهای پامیر و بابا به صدا درآید. نشستن با یک چهرهی ماستمالیشدهی تروریستی، نه سیاست است نه گفتوگو. اگر این جلسه برای مقاومت بسیار اهمیت داشت، بهتر بود که یکی از اعضای مقاومت را که از لحاظ تشریفات برابر با سویه -وزیر خارجهی تروریستان- بود میفرستادند. من رکوراست هستم، برای آخرینبار مینویسم: عجلهیی درکار نیست.”
او برای مبارزه با طالبان تأکید دارد: “برای مبارزه زمان کافی داریم. بهجای دیدار این و دیدار آن، برنامهی مدون مقاومت را بنویسید و با اشتراک تفکر متخصصان، سیاست قرارگاهی را به سیاست عقلانی و استراتژیک تغییر بدهید. در غیرآن، با چنین سیاستهای عاقبتنیندیشانه، راهی را میروید که در بیستسال پسین معاملهگران رفتند و ما مثل همان (گنگ خوابدیده) این (کران) را فهمانده نتوانستیم. با این شیوه، هم در داخل جبهه، هم در فضای اجتماعی و هم در فضای رسانهای تخریب و بدنام میشوید که گمان میبرم اصل پروژه همین است. تالبان گفتمان فتح و حاکمیت غالبانه دارند. اینها از همین آدرس با شما گفتوگو میکنند. مشکل احمدشاه مسعود با تالبان، دقیقاً بر سر همین روایت قومی و قرائت خشن مذهبیشان بود. تو که نمایندهی یک گفتمان مشروع اجتماعی افغانستان استی، بر مبنای کدام تعقل سیاسی با وزیر خارجهی یک گروه تروریستی مذاکره میکنی؟ همهی ما حق داریم که منطق این رفتار سیاسی را بدانیم!”
این گفته ها در حالی مطرح می شود که در حال حاضر گروه طالبان تأکید کرده اند که هرگز با رهبران ارشد حکومت پیشین و همچنان سیاسیون پیشین افغانستان سر سازش ندارد. باورها بر این است که اگر طالبان به دیدگاه های خود تأکید ورزد بهار آینده زمان دشواری برای شهروندان افغانستان خواهد بود.
احتمال دیدار احمد مسعود با سرپرست وزارت خارجه ی طالبان در ایران
